جدول جو
جدول جو

معنی علی خزاز - جستجوی لغت در جدول جو

علی خزاز
(عَ یِ خَزْ زا)
ابن محمد بن علی خزاز رازی قمی، مکنّی به ابوالقاسم. فقیه و اصولی و متکلم قرن چهارم هجری بود. او راست: 1- الایضاح فی اصول الدین علی مذهب اهل البیت. 2- کفایهالاثر فی النصوص علی الائمه الاثنی عشر. (ازمعجم المؤلفین ج 7 ص 217). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 325. روضات الجنات خوانساری ص 388. منتهی المقال ابوعلی ص 224. تذکرهالمتبحرین ص 490. تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 307. وی شاگرد صدوق بن بابویه است و او را کتاب ’الاثر’ در امامت نیز می باشد. (از یادداشت دهخدا)
ابن عبدالرحمان خزاز سوسی (شوشی) ، مکنّی به ابوالعلاء. وی لغوی و از اهل شوش خوزستان بود و نزد ابوعبدالله محاملی به تلمذ پرداخت. ابونصر سجزی (سگزی) از او روایت دارد. (ازمعجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 246 چ قاهره ج 14 ص 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ رَزْ زا)
ابن احمد بن محمد بن داود رزاز. محدث بود و در 419هجری قمری درگذشت. او را جزوه ای در حدیث است. (از معجم المؤلفین بنقل از لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 169). علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَزْ زا)
ابن محمد جزار، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. او راست: 1- تحصین المنازل من هول الزلازل، که آن را به مناسبت وقوع زلزله در سال 984 هجری قمری در مصر تألیف کرد. 2- تحقیق الفرج و الامان و الفرح لاهل الایمان بدوله السلطان سلیم خان. 3- قمعالواشین فی ذم المبشرین. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 360 و فهرس الخدیویه ج 6 ص 119. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 748)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خُ)
ابن عبدالله بن طاهر خزاعی اصفهانی، مکنّی به ابوالحسن. ادیب و شاعر قرن هشتم هجری. در سال 750 هجری قمری در قید حیات بود و در حمایت جمال الدین وزیر می زیست. و او را تألیفاتی در سیرت این وزیر است. (از معجم المؤلفین بنقل از الخریدۀ عماد اصفهانی ص 9)
ابن ابراهیم خزاعی، مکنّی به ابوالحسن. وی شاعر بود و در بادیۀ خزاعه در حجاز پرورش یافت و به عراق منتقل شد و مصاحب اسماعیل بن بلبل گشت و بر شعرای دستگاه او برتری یافت و در سال 283 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی بنقل از المرزبانی ص 291)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ خَرْ را)
ابن عثمان خراط، ملقّب به علاءالدین. وی در سال 739 هجری قمری در دمشق درگذشت. او را خطبه ها و مقاماتی است. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 122. الدراس نعیمی ج 1 ص 215)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَرْ را)
ملا علی خراس، هروی. وی شاعر بود و قسمتی از اشعار او در تحفۀ سامی (ص 69) نقل شده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 755)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَبْ با)
ابن محمد نیشابوری، مشهور به خبازی و مکنّی به ابوالحسین. قاری بود و در سال 398 هجری قمری درگذشت. او را تصانیفی است. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 195)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زِ)
ابن انجب بن عثمان بن عبدالله بن عبیدالله بن عبدالرحیم بغدادی خازن شافعی، مشهور به ابن ساعی و ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوطالب. رجوع به ابن ساعی و علی (ابن انجب بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَیْ یا)
ابن محمد بن علی بن فارس، مشهور به خیاط بغدادی و مکنّی به ابوالحسن. از قاریان به شمار می رفت و در سال 450 هجری قمریدر قید حیات بود. او راست: الجامع فی القرأات العشرو قراءه الاعمش. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 573. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 576)
ابن حفناوی. وی طبیب بود. او راست: فتح الرحمان فی بدء خلق الانسان، که در سال 1213 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الازهریه ج 6 ص 124)
ابن ابی سعد بن ابی الفرج خیاط، مکنّی به ابوالحسن. فقیه و واعظ و اخباری اوایل قرن ششم هجری بود. او راست: الجامع فی الاخبار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 99)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَطْ طا)
میر علی خطاط، حسینی تبریزی خطاط، ملقّب به ظهیرالدین و قدوهالکتاب و مشهور به واضح. رجوع به علی تبریزی (حسینی...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَیِ قَزْ زا)
شیخ علی قزاق، وی از امرای میرزا اسکندر بود و وقتی امیرتیمور گورکانی به نواحی اصفهان رسید او و شیخ محمد قرابت با قریب سیصد سوار از نزد میرزا اسکندر فرار کردند و به امیرتیمور ملحق شدند. رجوع به حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 589 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وَزْ زا)
ابن محمد وزان حلبی. مکنی به ابوالحسن. وی نحوی و عروضی بود و بیش از سال 356 هجری قمری می زیست. گمان میرود که وی در عهد سیف الدوله بن حمدان به سر می برد. او را کتابی است در علم عروض. (از معجم المؤلفین از معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 56 و بغیهالوعاه سیوطی ص 355)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَزْ زا)
از شعرای اصفهان در قرن پنجم هجری و معاصر با مافروخی اصفهانی بود. رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 33 و ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 125 شود
لغت نامه دهخدا